پشت یک پنجره ی لولایی دو چشم نگران مرا می پایدو آنطرف تر پشت آن پنچره از جنس نسیم دو زوج حوان بوسه ی عشق می گیرند ودست نوازش به سر هم می کشند و و و زیر آن پنجره دو تازه بلوغ پس بوسه ی عشق آن دو زوج جوان آه می کشندو..........که مرا با آه جگر سوز آن دو تازه بلوغ ودست نوازش آن دوزوج جوان و آن دو چشم نگران کاری نیست بر می گردم و در تاریکی سر کوچه میمیرم
نظرات شما عزیزان:
|